سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیا می دانی کدام یک از مردم داناترند؟ گفت : خدا [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ خطاب به ابن مسعود ـ]
بیستجان لنجان
 
معلم شهیدقرآن

 بعدازپیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جلساتی بامحوریت شهیدبزرگوارعلی اکبرامامی دربیستجان برگزارمی شد .که الان که فکرمی کنم کاربزرگی انجام می شد ، شهید امامی تعدادی ازبچه ها راازسال 1359دور خود جمع کرده بود ، که من هم درآن جمع حضور داشتم وعمدتا کسانی که آن زمان دانش آموزبودند الان تحصیل کردگان متعهدوتاثیرگذاری درجامعه وحوزه کاری خود هستند.تعبیر شهید امامی کادر سازی برای نیروهای انقلاب بود.دراین جلسات هرکس باید کاری رابرعهده می گرفت.یکی قرآن ومفاهیم آن را می گفت ، یکی روزنامه ها ونشریات راکه دردست بود تحلیل می کرد ویکی نهج البلاغه وخلاصه هرکس مسئول انجام کاری بود. کسانی که دراین جلسات فعال بودند(دکترمحمدموذنی فوق تخصص جراحی-مهندس علی موذنی کارشناس برق –مهندس رضا امامی کارشناس برق –سرهنگ حاج محمد موذنی وبنده کارشناس مشاوره)این شهید بزرگوار به عضویت سپاه درآمده وسرانجام بلبل خوش الحان اهل بیت درتاریخ13/8/1362درعملیات والفجر4درخاک عراق به فوزعظمای شهادت نایل گردید .

شهید امامی

 

شهید امامی

شهید امامی

 

 

شهید امامی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/2/8:: 9:47 عصر     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ